۱۳۸۸/۱۱/۰۵

سکانس ٢


The loving Bones(2010)

در آن مزرعه ذرت تنک که محصولش برداشت شده است.سوزی می خواهد کلاهی را که مادرش برایش بافته است و آن را دوست ندارد قبل برگشتن به خانه از کیفش بیرون بیاورد و بپوشد. کیفش می افتد و نامه عاشقانه همکلاسیش از میان کتابهایش جدا می شود و باد آن را بازیگوشانه می برد. تعقیب نامه سوزی را به مرد همسایه می رساند.شکار و شکارچی به هم می رسند. و در آن سکوت صدای خش خش ساقه های ذرت در زیر پاهای آن دو شنیدنی و مهیب است.

هیچ نظری موجود نیست:

Free counter and web stats