همسر دهقان در اثر حادثه ای کشته شده است. در اتاقی کوچک زنی بدن مرده را تمیز می کند. دهقان داخل می شود و به زن می گوید که خارج شود. زن بدن برهنه مرده که فقط نیمتنه پایین آن دیده می شود را می پوشاند و خارج می شود.
دهقان کنار جسد می نشیند. صدای گریه او با صدای وز وز مگسها در هم می آمیزد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر