۱۳۸۹/۰۲/۰۶

سکانس ١۰


New York, I love you (2009)

زن به قصد روشن کردن سیگار از رستوران بیرون می آید. اما چون فندکش را به همراه ندارد از مردی که در حال صحبت با موبایل است و چند دقیقه قبل از او از رستوران خارج شده وسیگاری روشن کرده است آتش میخواهد و این مقدمه ای میگردد برای یه گفتمان جذاب و البته پایان شگفت آور.

...
-         میدونی چیه؟ به زودی این سیگار تموم میشه ...برمیگردم داخل رستوران....و دوباره پیش همسرم میشینم...
-         و؟
-         و اون نمیخواد منو نگاه کنه..نمیخواد بفهمه که من زیر لباسم کرست نپوشیدم
-         کرست نداری؟
-         نه
-         شرت هم نپوشیدی؟
-         امروز نه'
...
پینوشت: فیلم تجربه هیجان انگیزی است که فکر می کنم در ادامه فیلم Paris, I love you  اجرا شده است و مجموعه ایست از چند فیلم کوتاه و لبریز است از سکانسهای دوست داشتنی. و چیزی که در پایان این فیلم به ذهن خطور می کند این است که چقدر جالب می شود اگر روزی Tehran, I love you ساخته شود.

هیچ نظری موجود نیست:

Free counter and web stats