۱۳۸۹/۰۸/۰۵

در چه سنی؟

مدتهاست که حس گذر عمر مثل بختک روی بنده افتاده.  اینکه دیگر برای انجام خیلی از کارها و دنبال کردن رویاها و آرزوهای سی ساله تلنبار شده دیر شده و چیزهایی مثل این. یکی از کارهایی که می کنم و مصداق کامل خودآزاری است اینه که زندگی آدمهایی که به نظرم آدمهای تاثیرگذار و موفق و بزرگی بودند رو مرور می کنم و با خودم مقایسه می کنم. اینکه مثلا دولت آبادی در چه سنی کلیدر رو شروع کرده یا کیشلوفسکی در چه سنی اولین فیلمهای مهمش رو ساخته یا راجر واترز در چه سنی پینک فلوید رو چاق کرده و به همین ترتیب. یکی از آدمهای مورد علاقه من از لحاظ شخصیتی دکتر شریعتی هستش. 

شریعتی (1312-1356) [1]
طول عمر: 44 سال
 22 سالگی - انتشار کتابهای " تاریخ تکامل فلسفه" و "ابوذر غفاری"
               - ورود به داتشگاه ادبیات مشهد
25 سالگی - ازدواج با همکلاسی خود
26 سالگی - اعزام به فرانسه با بورس دولت به خاطر شاگرد اولی در دانشگاه
              - تولد اولین فرزندش احسان
              - پیوستن به سازمان آزادی بخش الجزایر
27 سالگی- بردن همسر و فرزند به فرانسه
             - زندانی شدن در پاریس به علت مبارزه در راه آزادی الجزایر
29 سالگی- تولد دومین فرزندش سوسن
30 سالگی- تولد سومین فرزندش سارا
             - اخذ مدرک دکترا در رشته تاریخ و گذراندن کلاسهای جامعه شناسی
31 سالگی- بازگشت به ایران و دستگیری در مرز
32 سالگی- استادیاری رشته تاریخ در دانشگاه مشهد
35 سالگی- آغاز سخنرانیهای معروفش در حسینیه ارشاد
38 سالگی- تولد چهارمین فرزندش مونا
40 سالگی- معرفی خود به ساواک و 18 ماه زندانی انفرادی
44 سالگی- مهاجرت به اروپا و مرگ ( یا مقتول شدن)

خب نگاه کنید. این آدم تازه 22 سالگی رفته است دانشگاه و در همان سال دو کتاب هم منتشر کرده است. سال سوم دانشگاه هم رفته است تو کار یکی از دخترهای دانشگاه و تریپ ازدواج برداشته است و کار را یکسره کرده است. حالا شاید هم کاررایکسره کرده و بعد تیریپ ازدواج برداشته است. خب یکی دوتا از جملات قصارش را بخوانید و خودتان قضاوت کنید. اصلا به ما چه... بعد هم زرت شاگرد اول شده است و رفته است فرانسه. و در 26 سالگی پا شده و سیخ سیخ رفته است در سازمان آزادی بخش الجزایر عضو شده است. گرفتید؟ سازمان آزادی بخش الجزایر. حتی اسمش هم به آدم حس چه گوارایی می دهد و خون آدم را به جوش می آورد. و حتی به خاطر آن زندان هم رفته است. 32 سالگی استادیار دانشگاه مشهد بوده است و دو سال بعد سخنرانیهایی را آغاز کرده است که تاثیر آن همچنان بر جامعه روشنفکری- مذهبی باقی مانده است. و در تمام این مدت کتابها و مقالات مهمی منتشر کرده و در تمام این مدت به طرز اعجاب آوری مشغول زاد و ولد بوده است. 
در همان سنی که علی آقا در آن سازمان کذایی عضو بوده و در حالیکه دانشجو دکترا بوده در کوچه های  شهر بی مقدار پاریس برای آزادی یک ملت دیگر تلاش می کرده است و احیانا در همان دوران مثل بولدوزر مطالعه و تفکر می کرده و مقاله و کتاب منتشر می کرده است؛ من در مقطع لیسانس گیر کرده و چهار ترم مشروط شده بودم و کارم این بود که دوست دخترم را سوار پرایدم بکنم و  تمام کوچه پس کوچه های تاریک و خلوت شهر را بگردم تا جای مناسبی پیدا کنم تا آنجا بتوانم چند دقیقه، در حالیکه یک عدد دنده و یک عدد ترمزدستی بین ما قرار دارد و یک چشمم به آینه بغل است و یکی شیشه روبرو، آن عزیز را کمی بمالم. اینجوریست دیگر. وقتی اینها را میبینم و مقایسه می کنم یک جورهایی به من حق بدهید که این حال واپسزدگی جامع را داشته باشم.

[1] http://shariati.nimeharf.com
Free counter and web stats