۱۳۸۹/۰۹/۰۷

سکانس بیست و چهار

The social network (2010)
David Fincher

مارک علی رغم سرمای هوا  ادواردو را برای صحبت درباره ایده تازه اش از کلاب بیرون می آورد. در جلوی پلکان؛ طرح فیس بوک را برای ادواردو باز گو می کند. زیر نو چراغ، بخاری که از دهان مارک خارج می شود اعجاب انگیز می نماید.
***
برای من عجیب است که فقط پس از گذشت چند سال از ظهور فیس بوک و در حالیکه تمام بنیانگذاران و عاملان  آن زنده هستند چنین فیلمی ساخته شود که اینچنین به زوایای زندگی شخصی آنها سرک بکشد و در برابر میلیونها بیننده مشتاق به نمایش بگذارد. فیلم همانطور که از دیوید فینچر انتظار می رود استادانه ساخته شده است و دو ساعت تمام، تماشاگر را همراه خود می کند.
مارک پس از جدل با دوست دخترش راهی اتاق خوابگاهش در دانشگاه هاروارد می شود تا شبکه دانشگاه را هک کند. در طول زمانیکه مارک مسیر را پیاده طی می کند عنوان بندی ابتدای  فیلم دیده می شود. این مسیر طولانی انگار همان راهی است که مارک برای فرار از جایی که بوده است و رسیدن به آنچه رسیده است طی می کند. فیلم به گمان من می تواند نمونه کاملی از شخصیت پردازی سینمایی باشد. تمام شخصیتهای فیلم به درستی و در کوتاهترین زمان ممکن معرفی می شوند و کاملا باورپذیر می نمایند. به نظر می رسد که فیلم بسیار به حقیقت وفادار است و بیننده را با هنرمندی در موقیعتی قرار می دهد که نمی تواند مرز درستی و خطا را بازشناسد و برچسب خوبی و بدی به آدمهای فیلم بزند.  میزانسن،  نور، صدا و... در تک تک پلانهای فیلم هوشیارانه و در راستای هدف کارگردان اجرا شده است. حتی کسی که  فیلم را به صورت صامت نگاه کند تنها از روی نور و میزانسن و عوامل صحنه در جریان فعل و انفعالات فیلم قرار می گیرد. سکانس پایانی فیلم هم در حالیکه توضیحات روی تصویر درج می شود پایان تاثیر گذاری بر داستان است. مارک تبدیل به جوانترین میلیاردر دنیا می شود نه فقط بخاطر اینکه ایده بکری داشته است بلکه بخاطر اینکه ایده بکر و نبوغ آمیزی را – حتی اگر مال خودش هم نبوده باشد – به اجرا در آورده است.


Free counter and web stats