۱۳۸۹/۱۰/۲۷

ویولتا

ویولتا خسته بود. مدتها بود که خسته بود. چشمهایش آن برق همیشگی را نداشت. لبخندش محو بود و صدایش خالی از هیجان. دو پلاستیک سنگین را در دو دست گرفته بود و مقابل آسانسور ایستاده بود.
-         چطوری ویولتا؟
-         بد نیستم. تو خوبی؟
همیشه چیزی بین ما وجود داشت. چیزی که نه خودمان می دانستیم چیست نه خیلی مشتاق بودیم که بدانیم. آمیزه ای از احترام و علاقه که می دانستیم با رعایت فاصله، همیشه باقی می ماند. فقط یکی دوبار در چند میهمانی دوستان مشترک هم را دیده و چند کلامی همصحبت شده بودیم و به حکم همسایگی هرازچند گاهی یکدیگر را در ساختمان می دیدیم.  وقتی جلوی آسانسور روبروی هم ایستادیم و به هم نگاه کردیم به وضوح از با هم بودن خرسند بودیم. در آسانسور باز شد و داخل اتاقک کوچک شدیم. بی اختیار خم شدم و یکی از کیسه ها را گرفتم.
-         نه میبرمش. زحمت نکش.
بی اعتنا کیسه را گرفتم و زمین گذاشتم. با تعجب نگاهم کرد. آن یکی کیسه را هم از دستانش جدا کردم و کنار پایش روی زمین گذاشتم. نمی توانست بفهمد که این شوخی است یا چیز دیگری. اگر از من می پرسید که چه می کنم نمی توانستم جوابی دهم چون خودم هم نمی دانستم.  دستانش که آزاد شد جلو رفتم و در آغوشش گرفتم. یک دست را به دور اندام باریکش حلقه کردم و دست دیگر را پشت شانه اش گذاشتم. ناباورانه و ساکت در آغوشم بود. آسانسور که طبقه هفتم رسید خواستم آن بدن چون تکه چوب خشک شده را جدا کنم که با دستانش مرا در بر گرفت و سر را برسینه من گذاشت. در آسانسور که باز شد ما حتی بیرون را هم نگاه نکردیم. نگاه کردن چیزی را عوض نمی کرد. در آسانسور بسته شد و ما در آن فضای کوچک در آغوش هم بدون کلامی ایستادیم. و من برای اولین بار حسی را تجربه کردم که حتی از وجود آن بی خبر بودم. حسی مضحک و بی ربط اما در عین حال نیرومند. حس خواستن بچه از یک زن. غریزه ای به ناگه در من بیدار شده بود که هیچگاه به من رو نشان نداده بود. نمی دانم او در تمام مدتی که در آغوش من در آن اتاقک آرام گرفته بود به چه فکر می کرد اما من مبهوت کار عجیب و غرق حس تازه ام بودم و اگر کسی در طبقه سوم دکمه آسانسور را نمیزد شاید در گوشش زمزمه می کردم که " ویولتا من از تو بچه می خوام!".
 به هرحال، خوشبختانه، کسی دکمه آسانسور را زد و ما در سکوت رفتیم طبقه سوم و بعد طبقه همکف و بعد طبقه هفتم و بعد هر کدام خانه خود. اون پیش شوهرش و من پیش زنم.

Free counter and web stats