Dallas Buyers Club (2013)
Jean-Marc Vallee
ایو (جنیفر گارنر) برای آویزان کردن تابلو
نقاشیای که از ران (متیو مکانهی) هدیه گرفته است چندین بار به دیوار میکوبد و
درنهایت تابلو را کج روی سوراخها میآویزد.
* * *
یک فیلم هالیوودی عالی. داستان بیشتر مشخصات
نخنمای داستانهای موفق هالیوود را دارد. کسی که دچار مشکل مهلکی میشود. کسی که
تصمیم میگیرد مبارزه کند. کسی که بر علیه سیستم عمل میکند. کسی که از کسی خوشش
نمیآید ولی مجبور میشود با او همراه شود و در نهایت در این مسیر رابطهای شکل میگیرد.
اما فیلم این عوامل را ستون قرار نمیدهد بلکه تنها چاشنی میکند برای پیشبرد
ماجرا. برای کسی که با بیماری ایدز در تماس نبوده و آشنایی با آن ندارد فیلم جنبه
ترسناک و وهم انگیزی پیدا میکند از گرفتاری انسانهای دچار این بیماری. تماشاگر
مثل بیماران میخواهد که رهایی پیدا کند. میخواهد و میداند که نمیتواند. در
نماهای ابتدای فیلم وقتی گاوچران روی گاومیش سوار میشود قبل از باز شدن دروازه و
شروع مبارزه ناگهان یک نمای بیگانه از دید گاو نشان داده میشود که از شیار حصار
به میدان نگاه میکند. نمایی بسیار کوتاه اما پر از حس گرفتاری و فشار.
فیلم به قسمتی از شکل گیری فرهنگ و سامانه
پذیرش و درمان ایدز در جامعه آمریکا میپردازد. شخصیتها به خوبی پرداخته میشود و
در طی زمان فیلم شکل میگیرد. فیلم از سانتیمانتالیسم بیهوده پرهیز میکند و اجازه
میدهد تماشاگر بدون جوشش احساسات درگیر شخصیتها و ماجراها شود. نکته درخشان فیلم،
بازیها بویژه بازی مکانهی در نقش اول و جرد لتو در نقش مکمل است. بازیها خیره
کننده است. دقت کنید به نگاهی که مکانهی به دکتر موقع شنیدن خبر بیماری میاندازد.
انگار مکانهی برای درآوردن نقش مسیری طی کرده است. فکر میکنم اگر برای او رسیدن
به آنچه نمایش میدهد تجربه عظیمی نبوده باشد نمیتوانسته قسمتی از آن را با ما
سهیم شود.
فیلم با مسابقه گاوچرانی پایان مییابد. جایی
که هدف گاوچران این است که تا میتواند روی گاو خشمگین طاقت بیاورد. چه هفت ثانیه باشد
چه هفت سال.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر